- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن خط پر بلا که در آغاز رستن است با او چه فتنه ها که در انبار رستن است
2 ساکن تری که می دمد آن سبزه بر گلت نی کاهلی که سبزه ات از باز رستن است
3 آغاز خط به ما منما و مکش، ازانک هر آفتی که هست، در آغاز رستن است
4 با ما روا مدار که آید برون ز پوست آن دشمن کشنده که بر ساز رستن است
5 ترسم که راز خسرو از این دل برون دمد خط با لبت نهفته که در راز رستن است