- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هزار شکر خدا را که چون تو دلداری نمود روی به من بعد مدتی یاری
2 کنون زبون خیالات غمزه های توام میان مجلس مستان چنانکه هشیاری
3 تو یوسفی و من از نقد جان خریدارت بیا بگو که نیابی چو من خریداری
4 اگر چه حسن تو از آفتاب اندک نیست ولی ز حسن تو اندک ترست بسیاری
5 اگر چه بار جفای تو هر کسی نکشد من ضعیف جفاکش همه کشم باری
6 هزار طعنه چه گویی که از سرم برخیز کس این سخن نکند خاصه با تو چون یاری
7 جفا کنی وز من عذرخواهی از شوخی چه می کنی و چه می خواهی از گرفتاری
8 زبان باین قدری رنجه دار بر خسرو که گر بگویدت آن منی بگو آری