ترا با ما اگر صلحست جنگست از خواجوی کرمانی غزل 150

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ترا با ما اگر صلحست جنگست

1 ترا با ما اگر صلحست جنگست نمی دانم دگر بار این چه ینگست

2 به نقلی زان دهان کامم برآور نه آخر پسته در بازار تنگست

3 چرا این قامت همچون کمانم ز چشم افکنده‌ئی گوئی خدنگست

4 ز اشکم سنگ می‌گردد ولیکن نمی‌گردد دلت یا رب چه سنگست

5 بده ساقی که آن آئینه جان کند روشن شراب همچو زنگست

6 بدار ای مدعی از دامنم چنگ ترا باری عنان دل بچنگست

7 زبان درکش که ما را رهزن دل نوای مطرب و آواز چنگست

8 از آن از اشک خالی نیست چشمم که پندارم شراب لاله رنگست

9 اگر در دفتری وقتی بیابی قلم در نام خواجو کش که ننگست

عکس نوشته
کامنت
comment