جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

از از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2621

غزل 2621 ام از 6329 غزلیات

از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی

1 از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی کای دل تو نمی‌گفتی کز خویش شدم خالی

2 این رنج چو در وا شد دعوی تو رسوا شد زشتی تو پیدا شد بگذار تو نکالی

3 در صورت رنج خود نظاره بکن ای بد کی باشد با این خود آن مرتبه عالی

4 بنگر که چه زشتی تو بس دیوسرشتی تو این است که کشتی تو پس از کی همی‌نالی

5 گر رنج بشد مشکل نومید مشو ای دل کز غیب شود حاصل اندر عوض ابدالی

6 از ذوق چو عوری تو هر لحظه بشوری تو کای کعبه چه دوری تو از حیزک خلخالی

7 در بادیه مردان را کاری است نه سردان را کاین بادیه فردان را بزدود ز ارذالی

8 در خدمت مخدومی شمس الحق تبریزی بشتاب که از فضلش در منزل اجلالی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی

شاعر شعر از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی چه کسی است ؟

شاعر شعر از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی چیست ؟

قالب شعر از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی غزل است

مضمون اصلی شعر از هر چه ترنجیدی با دل تو بگو حالی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر