1 با یار ز من خبر بگویید وین راز نهفته تر بگویید
2 ما را دل و دیده بندگی گفت در خدمت آن پسر بگویید
3 ترک رخ خوب گفتنی نیست هر چیز کزان بتر بگویید
4 جان می رود و مرا خبر نیست جانان مرا خبر بگویید
5 چشمش من مستمند را کشت در گوش وی این قدر بگویید
6 گر هیچ رخ و لبش بدیدید نرخ گل و گلشکر بگویید
7 پنهان چو نماند راز خسرو در کوچه و بام و در بگویید