1 طیبالله عیشکم، لا اوحشالله من ابی لست انسی احبتی، والجفا لیس مذهبی
2 سایه بر بندگان فکن، که تو مهتاب هر شبی سخنی گو، خمش مکن، که به غایت شکر لبی
3 ما تسلیت عنکم، ما نسینا حقوقکم نصب عینی خیالکم لیس حسناه یختبی
4 جان سوارست و فارسی، خر تن زیر ران او زشت باشد که زیر خر، کند این روح مرکبی
5 فتح الله عیننا، جمعالله بیننا خفرات اتیننا، بجمال و غبغب
6 هله زین نیر درگذر، بده آن جام معتبر که دل و جان ز جام او، برهد زین مذبذبی
7 املاالکأس لا تقل لنداماک اصبروا نفدالصبرالتقی یا حبیبی و صاحبی
8 زمن از تو دونده شد، فلکت نیز بنده شد دو جهان از تو زنده شد چه دلاویز مشربی!
9 حیث ما حاولالثری، فمه جانبالسما حبث ما حل خاطری، انت قصدی و مطلبی
10 دل به اسباب این جهان به امید تو میرود که تو اسباب را همه بید خود مسببی
11 ز تو مشغول میشود به سببها ضمیرها خبرش نی ز قرب تو، که تو از قرب اقربی
12 املا لکأس صاحبی، من دنان ابن راهب یا کریما مکرما تتجمل و تطرب
13 هله خامش مگو صلا، تو که داری بخور هلا چو درین ظل دولتی ز چه رو در تقلبی؟!
14 سکرالقوم فاسکتوا طربالروح فانصتوا وصلوا لا تعربدوا طلبا للتغلب
دیدگاهها **