تنت زین جهان از جلال الدین محمد مولوی غزل 2089

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

تنت زین جهان است و دل زان جهان

1 تنت زین جهان است و دل زان جهان هوا یار این و خدا یار آن

2 دل تو غریب و غم او غریب نیند از زمین و نه از آسمان

3 اگر یار جانی و یار خرد رسیدی بیار و ببردی تو جان

4 وگر یار جسمی و یار هوا تو با این دو ماندی در این خاکدان

5 مگر ناگهان آن عنایت رسد که ای من غلام چنان ناگهان

6 که یک جذب حق به ز صد کوشش است نشان‌ها چه باشد بر بی‌نشان

7 نشان چون کف و بی‌نشان بحر دان نشان چون بیان بی‌نشان چون عیان

8 ز خورشید یک جو چو ظاهر شود بروبد ز گردون ره کهکشان

9 خمش کن خمش کن که در خامشی است هزاران زبان و هزاران بیان

عکس نوشته
کامنت
comment