تن عاشق همای لامکان است از اهلی شیرازی غزل 345

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

تن عاشق همای لامکان است

1 تن عاشق همای لامکان است تو پنداری ک مشتی استخوان است

2 از آن هر موی ما ماری است بر تن که با هر موی ما گنجی نهان است

3 بهار عمر دریاب از صبوحی که تا خورشید سربرزد خزان است

4 در آتش گر بود پروانه با شمع بر او آتش بهشت جاودان است

5 بصورت از ملک بگذشت اهلی بمعنی خود سگ این آستان است

6 در سر کوی تو اهلی عاشق درمانده است گر بسوی کعبه رو میآرد از درماندگی است

عکس نوشته
کامنت
comment