-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تن عاشق همای لامکان است تو پنداری ک مشتی استخوان است
2 از آن هر موی ما ماری است بر تن که با هر موی ما گنجی نهان است
3 بهار عمر دریاب از صبوحی که تا خورشید سربرزد خزان است
4 در آتش گر بود پروانه با شمع بر او آتش بهشت جاودان است
5 بصورت از ملک بگذشت اهلی بمعنی خود سگ این آستان است
6 در سر کوی تو اهلی عاشق درمانده است گر بسوی کعبه رو میآرد از درماندگی است