1 اهلی ز جهانیان چو مجنون بگسل وین دام و ددان بهم در افتاده بهل
2 با طرفه غزالان سیه چشم نشین کارایش عالمند و آسایش دل
1 بزلف اگر ببری جان بی قرار از ما فدای یک سر موی تو صد هزار از ما
2 بجان دوست که جان با تو در میان داریم چو در کنار نیایی مکن کنار از ما
1 گر به فانوس خیال آیی چو شمع اغیار را در سماع آرد رخت صد صورت دیوار را
2 لاف خوبی گر زند گلزار پیش روی تو برق حسنت آتش غیرت زند گلزار را
1 ز فتراکسوار من چه معراجی است آهو را سر آن آهویی گردم که قران میشود او را
2 نکوخویی ز خوبان رشک عاشق بار میرود از آن نیکویان دل میدهم خوبان بدخو را