عقل را در رهت قدم برسید از عطار نیشابوری غزل 380

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عقل را در رهت قدم برسید

1 عقل را در رهت قدم برسید هر چه بودش ز بیش و کم برسید

2 قصهٔ تو همی نبشت دلم چون به سر می‌نشد قلم برسید

3 دلم از بس که خورن بخورد از او در همه کاینات غم برسید

4 بی‌تو از بس که چشم من بگریست در دو چشمم ز گریه نم برسید

5 جان همی خواند عهدنامهٔ تو چون به نامت رسید دم برسید

6 دل چو بنواخت ارغنون وصال زود بگسست و زیر و بم برسید

7 در دم دل ز نقش سکهٔ عشق نقش مطلق شد و درم برسید

8 عقل عطار چون ره تو گرفت ره به سر می‌نشد قلم برسید

عکس نوشته
کامنت
comment