عرق بر خویش چون از تاب آن از واعظ قزوینی غزل 230

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

عرق بر خویش چون از تاب آن گلبرگ تر پیچد

1 عرق بر خویش چون از تاب آن گلبرگ تر پیچد سرشک از غیرتم در دیده، چون آب گهر پیچد

2 نقاب افگنده برخوان شرح حال بیزبانان را که میترسم زبان نامه هم در یکدگر پیچد

3 نبیند کشتی ما روی آسایش در این دریا مگر وقتی که چون گرداب خود را بر خطر پیچد

4 تویی فرمانروای کشور دلها کنون واعظ دلی نتواند از تأخیر افغان تو سر پیچد

عکس نوشته
کامنت
comment