- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عرق بر خویش چون از تاب آن گلبرگ تر پیچد سرشک از غیرتم در دیده، چون آب گهر پیچد
2 نقاب افگنده برخوان شرح حال بیزبانان را که میترسم زبان نامه هم در یکدگر پیچد
3 نبیند کشتی ما روی آسایش در این دریا مگر وقتی که چون گرداب خود را بر خطر پیچد
4 تویی فرمانروای کشور دلها کنون واعظ دلی نتواند از تأخیر افغان تو سر پیچد