- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سوز حدیث شمع زبان را خبر نکرد حرف سر زبان بدل کی اثر نکرد
2 غوغای رستخیز برآید ز عاشقان آن مست نازنین چه سر از خواب بر نکرد
3 طوبی که سرفرازی باغ بهشت یافت هرگز ز شرم قامت او سربدر نکرد
4 کردم طمع بجرعه جامش قضا نهشت آه از قضا که رحم بما آنقدر نکرد
5 زان آفتاب حسن مه بخت نو نشد تاسوی من بگوشه چشمی نظر نکرد
6 عیبش مکن حسود اگر از رشک ما بمرد در عمر خویش بهتر از این یک هنر نکرد
7 هرگز نکرد سوی من آن عشوه گر نگاه کز عشوه رخنه دگرم در جگر نکرد
8 اهلی نظر نسبت به تیغ از جمال دوست این شوخ دیده بین که ز کشتن حذر نکرد