-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آفتابی را به مه بنموده اند خم می در ساغری پیموده اند
2 این عجب بنگر که پنهان گشته اند آفتابی را به گل اندوده اند
3 مجلس مستانه ای بنهاده اند بر همه رندان دری بگشوده اند
4 باده نوشان در خرابات فنا فارغ از عالم خوش و آسوده اند
5 تا خیالش می نماید رو به خواب بی خیالش یک دمی نغنوده اند
6 عاشق و معشوق ما با همدگر هر کجا بودند با هم بوده اند
7 در ولایت حاکمی اولیا نعمت الله را عطا فرموده اند