-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آفتاب رویت در اوج دلفروزی وی تیر چشم مستت در عین دیده دوزی
2 در چنگ آرزویت سوزم چو عود و سازم چون چنگم ار بسازی چون عودم ار بسوزی
3 رفتیم و روز وصلت روزی نبود ما را یا رب شب جدائی کس را مباد روزی
4 ای شمع جمع مستان بخرام در شبستان تا بزم میپرستان از چهره بر فروزی
5 گفتی شبی که وصلم هم روزی تو باشد ای روز وصل جانان آخر کدام روزی
6 در نیم شب برآید صبح جهان فروم گر نیم شب در آید خورشید نیم روزی
7 گل گر چه از لطافت بستان فروز باشد نبود چو آن سمنبر در بوستان فروزی
8 خواجو بچشم معنی کی نقش یار بینی تا چشم نقش بین را ز اغیار بر ندوزی