- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیشکر قامت من آنکه دل من دارد سبز تلخی است که شیرینی ازو می بارد
2 تا چه برمیدهد آخر غم آن سرو که دل روزگاری است که این تخم بلا میکارد
3 شکرین لعل لبش را سپه خط چو گرفت چون مگس عاشق مسکین پس سر میخارد
4 آخر ای همنفسان کیست که از راه کرم خاری از پای من سوخته بیرون آرد
5 بار دل چند کشی اهلی ازین سنگدلان؟ باری از جان تو این بار خدا بردارد
6 ز مهر روی تو اهلی چو شمع شب همه شب بسوز و گریه خوش است او فراغ را چکند