مرا مکش که تو را خاک رهگذار از خیالی بخارایی غزل 307

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم

1 مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم پی رضای تو رفتم گناهکار شدم

2 به اختیار غلامیّ حضرتت کردم که بر ولایت دل صاحب اختیار شدم

3 ز بیم جرم پراکنده حال بودم لیک چو فیض لطف تو دیدم امیدوار شدم

4 به بازی سر زلفت دل پریشانم قرار بست و من از غصه بیقرار شدم

5 گذار تا ز هوای تو دم زنم نفسی که از تصوّر خاک درت غبار شدم

6 مرا به عهد جوانان ز عشق حاصل کار همین بس است خیالی که پیر کار شدم

عکس نوشته
کامنت
comment