- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا مکش که تو را خاک رهگذار شدم پی رضای تو رفتم گناهکار شدم
2 به اختیار غلامیّ حضرتت کردم که بر ولایت دل صاحب اختیار شدم
3 ز بیم جرم پراکنده حال بودم لیک چو فیض لطف تو دیدم امیدوار شدم
4 به بازی سر زلفت دل پریشانم قرار بست و من از غصه بیقرار شدم
5 گذار تا ز هوای تو دم زنم نفسی که از تصوّر خاک درت غبار شدم
6 مرا به عهد جوانان ز عشق حاصل کار همین بس است خیالی که پیر کار شدم