- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنین کان خنده شیرین تو کردی هلاک عاشقان آیین تو کردی
2 جفا می کرد بر من خود زمانه بلای عشق تا شد، این تو کردی
3 نکردی رد سؤال بوسه هرگز گدایی بر دلم شیرین تو کردی
4 ترا من دل سپردم، لیک جایش در آن گیسوی چین بر چین تو کردی
5 نه مرد عشق بودم من، ولیکن مگس را طعمه شاهین تو کردی
6 مبادا نام غم هرگز بر آن دل مرا گر چه چنین غمگین تو کردی
7 مرا این ماجرای دیده با تست چنینم بیدل و بی دین تو کردی
8 تو خوبان را نمودی پیشم، ای چشم ستم بر جان من چندین تو کردی
9 نگفتم بد ترا، ای عشق، هرگز که قصد خسرو مسکین تو کردی