زهی در کوی عشقت مسکن از عطار نیشابوری غزل 453

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

زهی در کوی عشقت مسکن دل

1 زهی در کوی عشقت مسکن دل چه می‌خواهی ازین خون خوردن دل

2 چکیده خون دل بر دامن جان گرفته جان پرخون دامن دل

3 از آن روزی که دل دیوانهٔ توست به صد جان من شدم در شیون دل

4 منادی می‌کنند در شهر امروز که خون عاشقان در گردن دل

5 چو رسوا کرد ما را درد عشقت همی کوشم به رسوا کردن دل

6 چو عشقت آتشی در جان من زد برآمد دود عشق از روزن دل

7 زهی خال و زهی روی چو ماهت که دل هم دام جان هم ارزن دل

8 مکن جانا دل ما را نگه‌دار که آسان است بر تو بردن دل

9 چو گل اندر هوای روی خوبت به خون درمی‌کشم پیراهن دل

10 بیا جانا دل عطار کن شاد که نزدیک است وقت رفتن دل

عکس نوشته
کامنت
comment