- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی در کوی عشقت مسکن دل چه میخواهی ازین خون خوردن دل
2 چکیده خون دل بر دامن جان گرفته جان پرخون دامن دل
3 از آن روزی که دل دیوانهٔ توست به صد جان من شدم در شیون دل
4 منادی میکنند در شهر امروز که خون عاشقان در گردن دل
5 چو رسوا کرد ما را درد عشقت همی کوشم به رسوا کردن دل
6 چو عشقت آتشی در جان من زد برآمد دود عشق از روزن دل
7 زهی خال و زهی روی چو ماهت که دل هم دام جان هم ارزن دل
8 مکن جانا دل ما را نگهدار که آسان است بر تو بردن دل
9 چو گل اندر هوای روی خوبت به خون درمیکشم پیراهن دل
10 بیا جانا دل عطار کن شاد که نزدیک است وقت رفتن دل