جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

زهی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 353

غزل 353 ام از 6329 غزلیات

زهی می کاندر آن دستست هیهات

1 زهی می کاندر آن دستست هیهات که عقل کل بدو مستست هیهات

2 بر آن بالا برد دل را که آن جا سر نیزه زحل پستست هیهات

3 هر آن کو گشت بی‌خویش اندر این بزم ز خویش و اقربا رسته‌ست هیهات

4 چو عنقا برپرد بر ذروه قاف که پیشش که کمربسته‌ست هیهات

5 عجایب بین که شیشه ناشکسته هزاران دست و پا خسته‌ست هیهات

6 مرا گویی که صبر آهسته‌تر ران چه جای صبر و آهسته‌ست هیهات

7 بده آن پیر را جامی و بنشان که این جا پیر بایسته‌ست هیهات

8 خصوصا جان پیری‌ها که عقل‌ست که خوش مغزست و شایسته‌ست هیهات

9 از آن باغ و ریاض بی‌نهایت همه عالم چو گلدسته‌ست هیهات

10 چو گلدسته‌ست پوسیده شود زود به دشتی رو کز او رسته‌ست هیهات

11 میی درکش به نام دلربایی که بس زیبا و برجسته‌ست هیهات

12 ز بس خون‌ها که او دارد به گردن خرد را طوق بسکسته‌ست هیهات

13 شکن‌هایی که دارد طره او بهای مشک بشکسته‌ست هیهات

14 خمش کردم خموشانه به من ده که دل را گفت پیوسته‌ست هیهات

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر زهی می کاندر آن دستست هیهات

شاعر شعر زهی می کاندر آن دستست هیهات چه کسی است ؟

شاعر شعر زهی می کاندر آن دستست هیهات جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر زهی می کاندر آن دستست هیهات در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر زهی می کاندر آن دستست هیهات چیست ؟

قالب شعر زهی می کاندر آن دستست هیهات غزل است

مضمون اصلی شعر زهی می کاندر آن دستست هیهات چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر