خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

بهار دهر به باد خزان از خواجوی کرمانی غزل 304

غزل 304 ام از 1143 غزلیات

بهار دهر به باد خزان نمی‌ارزد

1 بهار دهر به باد خزان نمی‌ارزد چراغ عمر به باد وزان نمی‌ارزد

2 برو چو سرو خرامان شو از روان آزاد که این حدیقه به آب روان نمی‌ارزد

3 شقایق چمن بوستان‌سرای امل بخار و خاشهٔ این خاکدان نمی‌ارزد

4 خلاص ده ز تن تیره روح قدسی را که آن همای بدین استخوان نمی‌ارزد

5 قرار گیر زمانی که ملک روی زمین به بی‌قراری دور زمان نمی‌ارزد

6 سریر ملکت ده‌روزه پیش اهل نظر به پاس یک‌شبهٔ پاسبان نمی‌ارزد

7 فروغ مشعلهٔ بارگاه سلطانان به تیرگی شبان شبان نمی‌ارزد

8 ز ثور و سنبله اعراض کن که خرمن ماه به کاه برگ ره کهکشان نمی‌ارزد

9 بدین طبقچهٔ سیم این دو قرص عالم‌تاب به نزد عقل به یکتای نان نمی‌ارزد

10 هر آن متاع که از بحر و کان شود حاصل به فکر کردن سود و زیان نمی‌ارزد

11 زبان ببند که دل برگشایدت خواجو که ملک نطق به تیغ زبان نمی‌ارزد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بهار دهر به باد خزان نمی‌ارزد

شاعر شعر بهار دهر به باد خزان نمی‌ارزد چه کسی است ؟

شاعر شعر بهار دهر به باد خزان نمی‌ارزد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر بهار دهر به باد خزان نمی‌ارزد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر بهار دهر به باد خزان نمی‌ارزد چیست ؟

قالب شعر بهار دهر به باد خزان نمی‌ارزد غزل است

مضمون اصلی شعر بهار دهر به باد خزان نمی‌ارزد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر