- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار گلشن آن روی چون سمن، شرم است سهیل سیب سخنگوی آن ذقن، شرم است
2 ز شرم، حسن بتان راست، آب و رنگ دگر که باغبان عرق ریزان این چمن شرم است
3 ندیدنی است رخی، کو ندارد آب حیا صفای آینه حسن مرد و زن شرم است
4 شود تکلم جانان، ز شرم بامزه تر که مشک شکر شیرینی سخن شرم است
5 از آن شود ز عرق جامه پوش در حمام که پای تو بسر آن شوخ سیم تن شرم است
6 ز ناز و غمزه و رفتار و شوخی و تمکین شود گر انجمنی، میر انجمن شرم است
7 ترا نظر به قد و عارض است و مو واعظ جمال پیش تو اینهاست، پیش من شرم است