- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گاهم ز غمزهها هدف تیر میکنی گاهم زبون چشم زبون گیر میکنی
2 من جامه کاغذین کنم از رشک کاغذت کان را چو برگ که هدف تیر میکنی
3 خونها که میخورانیم، از تو بدین خوشم گویی به کام من شکر و شیر میکنی
4 شب گوییا به خواب لبم بر دهان تست این خواب را بگو که چه تعبیر میکنی؟
5 من از غمت خمیده، تو گویی جوان شدی خوش خندهایست اینکه به تدبیر میکنی
6 گفتی بلا رسد که به خواریت میکشد جان عزیز من، تو چه تقصیر میکنی؟
7 هردم مگو، ز یاری خسرو مراست شک زیرا سخن مخالف تقدیر میکنی