گاهم دو آهوی تو سگ خویش از اهلی شیرازی غزل 431

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

گاهم دو آهوی تو سگ خویش خوانده‌اند

1 گاهم دو آهوی تو سگ خویش خوانده‌اند گاهم به سنگ تفرقه از پیش رانده‌اند

2 ما دل نمی‌بریم که شاهان چو باز خود کس را نرانده‌اند که بازش نخوانده‌اند

3 ما را چو چشم خویش حریفان بی‌وفا مخمور و ناتوان به کناری نشانده‌اند

4 تا داده‌اند جرعهٔ جامی ز لعل خویش خوبانِ عشوه‌ساز به جانم رسانده‌اند

5 آن را که داده‌اند بتان نوش‌لعل خود از زهر چشم چاشنیی هم چشانده‌اند

6 اهلی به درد بی‌دلی و بی‌کسی بساز درمان طلب نکن که طبیبان نخوانده‌اند

عکس نوشته
کامنت
comment