-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزی اگر آن ماه به مهمان من آید دوران فلک در ته فرمان من آید
2 دیوانه دلی داشتم، آواره شد از من کی باز درین سینه ویران من آید
3 هر صبحدم از گریه شود خون دلم آب کز باد نسیم گل خندان من آید
4 من دانم و من، چاشنی درد تو، جانا حاشا که طبیب از پی درمان من آید
5 جانم تو ستان، باز تنم خاک ستاند آن دم که اجل در طلب جان من آید
6 در کوی تو نایم که پریشان شودت دل گر چشم تو بر حال پریشان من آید
7 دانی که چها می گذرد بر دل خسرو در گوش تو گر ناله و افغان من آید