- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 قدری بخند و از رخ قمری نمای ما را سخنی بگوی و از لب شکری نمای ما را
2 سخنی چو گوهرتر صدف لب تو دارد سخن صدف رها کن، گهری نمای ما را
3 به نظر ندیده ام من اثر دهان تنگت اگرت بود دهانی اثری نمای ما را
4 منم اندر این تمنا که ببینم از تو بویی چو صبا خرامشی کن، کمری نمای ما را
5 ز خیال طره تو چو شب است روز عمرم به کرشمه خنده ای زن، سحری نمای ما را
6 به زبان خویش گفتی که گذر کنم به کویت مگذر ز گفته خود گذری نمای ما را
7 چو منت هزار عاشق بود، ای صنم، لیکن به همه جهان چو خسرو دگری نمای ما را