-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بشوق آن گل عارض، مرا با خار خوش باشد بیاد لعل او، با اشک چون گلنار خوش باشد
2 بتن هر رگ مرا شاخ گلی گردیده از داغت اگر داری دماغ سیر این گلزار، خوش باشد
3 گرفت از عارض او پرده، زو صر صر آهم اگر ای دیده داری طاقت دیدار خوش باشد
4 نباشد خود فروشان را بغیر از روی بازاری از آن ما را برندان ته بازار خوش باشد
5 غم او هرکجا باشد، غم دنیا نیابد ره که هر ناخوش که باشد، با غم آن یار خوش باشد
6 تن عریان، ز اشک آتشین پوشیده شد ما را فقیران را ز عشق، این خلعت زر تار خوش باشد
7 بده خود را بیار و، کام دل بستان ازو واعظ که پیش خود نبودن، پیش آن دلدار خوش باشد