تا ز خون ریختن آن غمزه از امیرخسرو دهلوی غزل 718

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

تا ز خون ریختن آن غمزه ندامت نکند

1 تا ز خون ریختن آن غمزه ندامت نکند کس به راه غم او ذکر سلامت نکند

2 آنچه بر بی گنهان می کند آن روی چو ماه برگنه کاران خورشید قیامت نکند

3 که کند فرق ز رخساره او تا خورشید خط شبگون اگر از مشک علامت نکند

4 پیش قاضی فلک، مه چه کند دعوی حسن؟ تا خطت بینه خویش اقامت نکند

5 دل من کرده غمت خون و اگر غم این است بنده راضی ست به نیمی که تمامت نکند

6 مکن از گریه مرا منع که دلسوخته را هیچ کس از جزع و گریه ملامت نکند

7 خون ما ریزد و بیرون برد از خنده لبت کس به تنگ شکرش نیز غرامت نکند

8 با تو خواهد که کند خسرو مسکین تقریر حال خود را، ولی از بیم اسائت نکند

عکس نوشته
کامنت
comment