چنان از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 674

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

چنان کز غم دل دانا گریزد

1 چنان کز غم دل دانا گریزد دو چندان غم ز پیش ما گریزد

2 مگر ما شحنه‌ایم و غم چو دزدست چو ما را دید جا از جا گریزد

3 بغرد شیر عشق و گله غم چو صید از شیر در صحرا گریزد

4 ز نابینا برهنه غم ندارد ز پیش دیده بینا گریزد

5 مرا سوداست تا غم را ببینم ولیکن غم از این سودا گریزد

6 همه عالم به دست غم زبونند چو او بیند مرا تنها گریزد

7 اگر بالا روم پستی گریزد وگر پستی روم بالا گریزد

8 خمش باشم بود کاین غم درافتد غلط خود غم ز ناگویا گریزد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر