🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری
امیر معزی نیشابوری

تا که جز یزدان از امیر معزی نیشابوری قصیده 203

قصیده 203 ام از 742 قصاید

تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27

1 تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار جزملک سلطان به‌ گیتی در نباشد شهریار

2 از جلال او همی دولت بماند جاودان وز جمال او همی ملت بماند پایدار

3 همچنان چون خاتم پیغمبران پیغمبرست خاتم شاهان آفاق است شاه روزگار

4 گر نبودی اختیار اندر خور شاه جهان ایزد او را از شهنشاهان نکردی اختیار

5 ور نبودی ذوالفقار اندر خور دست علی نامدی از آسمان هرگز علی را ذوالفقار

6 ای شهنشاهی که هستی ملک را صاحبقران ای خداوندی‌که هستی بخت را آموزگار

7 مرغ‌ را عدل تو دارد ایمن اندر آشیان شیر را تیغ تو دارد عاجز اندر مرغزار

8 از مصافت تیره گردد روی گردون روز جنگ از سپاهت خسته‌گردد پشت ماهی روزگار

9 گر بخواهی روز بار اندر فلک بندی سکون ور بخواهی روز جنگ اندر مدر بندی مدار

10 شیرمردان را دل اندر طاعت آری روز جنگ نامداران را سر اندر خدمت آری روز بار

11 تو چو خورشیدی و عدل توست نوری بی‌ستم تو چو دریایی‌ و موج توست دُرّ شاهوار

12 هیچ‌کس دیدست خورشیدی که او بندد کمر هیچکس دیدست دریایی‌ که او باشد سوار

13 قصهٔ اسفندیار و رستم اکنون بیهده است زانکه بیجانند و تنشان در زمین دارد قرار

14 پیش ایوان تو هر روزی زمین بوسه دهند صد هزاران رستم و سیصد هزار اسفندیار

15 گر به‌ بیداری ببیند تیغ تو فغفور چین هر شبی‌گوید به خواب اندر که شاها زینهار

16 دشمن تو گر حصاری سازد از پولاد و سنگ باره‌ و بنیاد آن هرگز نباشد استوار

17 با قضای بد همی ماند سر شمشیر تو چون قضای بد بیاید سودکی دارد حصار

18 ای جهانداری که تا ایزد بناکرد این جهان بود فرمان تو را ملک جهان در انتظار

19 بر مراد توست‌ کار از کارزار آسوده باش دولت باقی همی بهتر شناسد کارزار

20 تو به تخت پادشاهی بر همی‌گیری قدح بخت تو گرد جهان دشمن همی‌ گیرد شکار

21 بندگان را هست کعبه درگه میمون تو خدمت تو هست واجب همچو حج‌ کردگار

22 بندهٔ مخلص معزی بادیه بگذاشته است بر در کعبه همی خدمت نماید بنده وار

23 من رهی از آفرین و مدح توگویم سخن تا بماند راویان و مطربان را یادگار

24 بخت من‌ گردد جوان چون تو مرا گویی بیا طبع من بارد گهر چون تو مرا گویی بیار

25 تا بود گردون گردان هفت و سیارات هفت تا بود عنصر چهار و گردش ‌گیتی چهار

26 ماه بادت زیر دست و مهر بادت زیر مهر سعد بادت همنشین و بخت بادت پیشکار

27 از شهنشاهان تو داری نام و کام و مال و ملک نام جوی و کام یاب و مال بخش و ملک دار

امیر معزی نیشابوری از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار قصیده 203 ام از 742 قصاید امیر معزی نیشابوری می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار

شاعر شعر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار چه کسی است ؟

شاعر شعر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار امیر معزی نیشابوری می باشد.

شعر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار چیست ؟

قالب شعر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار قصیده است

سبک شعر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار چیست ؟

سبک شعر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر تا که جز یزدان به عالم در نباشد کردگار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
امیر معزی نیشابوری

تا که جز یزدان از امیر معزی نیشابوری قصیده 203

قصیده 203 ام از 742 قصاید
بنر