- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای غنچه خندان چرا خون در دل ما میکنی خاری به خود میبندی و ما را ز سر وا میکنی
2 از تیر کجتابی تو آخر کمان شد قامتم کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا میکنی
3 ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا میکنی
4 با چون منی نازکخیال ابرو کشیدن از ملال زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا میکنی
5 امروز ما بیچارگان امید فرداییش نیست این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی
6 ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا میکنی
7 ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن شورافکن و شیرینسخن اما تو غوغا میکنی