1 کند گر تموج هیولای اولی تلاطم نماید مزاج از طبایع
2 و راز نفس کل عقل کلی شکیبد بر افتد زاوتاد رسم صنایع
3 سپهر ملاعب بساط مزور چو برجنبد، افراد گردند ضایع
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 رفتیم ز خدمت تو، دل خون کرده دل خون شده و ز دیده بیرون کرده
2 قد چو الف بعشق تو نون کرده خاک ره پشت موزه گلگون کرده
1 رسول بخت بمن بنده دوش داد پیام بدان گهی که فلک زد بدل ضیا بظلام
2 سپاه روز بر افگند خر گه از صحرا زدند لشکر شب گرد کوه و دشت خیام
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به