جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

خواب از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 615

غزل 615 ام از 6329 غزلیات

خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند

1 خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند دیوانه کجا خسبد دیوانه چه شب داند

2 نی روز بود نی شب در مذهب دیوانه آن چیز که او دارد او داند او داند

3 از گردش گردون شد روز و شب این عالم دیوانه آن جا را گردون بنگر داند

4 گر چشم سرش خسپد بی‌سر همه چشمست او کز دیده جان خود لوح ازلی خواند

5 دیوانگی ار خواهی چون مرغ شو و ماهی با خواب چو همراهی آن با تو کجا ماند

6 شب رو شو و عیاری در عشق چنان یاری تا باز شود کاری زان طره که بفشاند

7 دیوانه دگر سانست او حامله جانست چشمش چو به جانانست حملش نه بدو ماند

8 زین شرح اگر خواهی از شمس حق و شاهی تبریز همه عالم زو نور نو افشاند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند

شاعر شعر خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند چه کسی است ؟

شاعر شعر خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند چیست ؟

قالب شعر خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند غزل است

مضمون اصلی شعر خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه است.
بنر