چون لاله جگر چاک شدم غرقه از اهلی شیرازی غزل 973

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم

1 چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم از داغ درون سوختم از زخم برون هم

2 افتاده ام ایشمع چو پروانه بپایت آتش زده ام دین و دل و صبر و سکون هم

3 چند ای بت کافر بچه در غارت دینی این کار مگر بر تو ثواب است و شکون هم

4 دایم بزبانها من بد روز چو شمعم از زخم زبان سوختم از بخت زبون هم

5 در کوی بتان لاف بزرگی و هنر هیچ آنجا بوی اصل و نسب فضل و فنون هم

6 میسوخت دل از عشق تو چونشمع سراپای افزود غمت بر سر آن داغ جنون هم

7 اهلی ز غم عشق تو با خویش نپرداخت دیوانه صفت زیست همه عمر و کنون هم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر