1 هم ساده گلی، هم شکری هم نمکی بر برگ گل سرخ، چکیده نمکی
2 پیغمبر مصریی، بخوبی و مکی من بوسه زنم، لب بمکم، تو نمکی
1 درم در کف تو بنزع اندرست شهادت از آن دارد اندر دهن
1 فغان ز دست ستمهای گنبد دوار فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
2 چه اعتبار بر این اختران نامعلوم چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
1 کلکش چو مرغکی است دو دیده پر آب مشک وز بهر خیر و شر دو زبان است و تن یکی
2 ای طبع کارساز چه کردم ترا چه بود با من همی نسازی و دایم همی ژکی