- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فریاد که یار میرود باز جانم ز فرار میرود باز
2 هرکس که نباخت سر به کویش آنجا به چه کار میرود باز
3 تنها نه رقیب شد به نخجیر بیسگ به شکار میرود باز
4 سر پیش سگش نکرد کاری کار از دل زار میرود باز
5 گل پیش بتان به خیرهچشمی میآید و خار میرود باز
6 جان رفت به باد و خاک تن ماند آن هم به غبار میرود باز
7 اهلی ز درش به مرگ دشمن ماتمزدهوار میرود باز
8 هر خس و خاری که بود گشت بکویت عزیز اهلی شوریده بخت خوار و ستم کش هنوز