1 گه گشاید حجاب و گه بندد شاهد پشت پرده را ماند
2 جلوه ها می کند ز پرده حسن بار هر هفت کرده را ماند
3 می گریزد ز دست تیر زنان آهوی تیر خورده را ماند
4 خرقه دارد همیشه اندر سر صوفی سر سپرده را ماند
1 خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر باختر گشته ز نو مطلع مهر خاور
2 ابر و باد ار نبود توسن فرخ پی شه از چه پیماید کوه و کند از بحرگذر
1 ای مولد فرخنده دارای جهاندار امسال فراز آمده ای خوب تر از پار
2 خوب آمدی و فرخ و فرخنده و نیکو شاد آمدی و خرم و زیبا و بهنجار
1 ز آمدن فرودین و رفتن اسفند دلها خرم شد و روانها خرسند
2 گلها افروختند آتش زردشت مرغان آموختند ترجمه زند