امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

او می رود و عاشق مسکین از امیرخسرو دهلوی غزل 1195

غزل 1195 ام از 2198 غزلیات

او می رود و عاشق مسکین گرانش

1 او می رود و عاشق مسکین گرانش چون مرده که در سینه بود حسرت جانش

2 بی مهر سواری که عنان باز نپیچد آویخته چندین دل خلقی به فغانش

3 ناخوش همی آزارد و یا طالب خونی ست ای خلق، بگویید به جوینده نشانش

4 یادست که در خواب شیش دیده ام، اما از بی خبری یاد ندارم که چسانش

5 یادش دهی، ای باد، گهی نام گدایی تا دولت دشنام برآید ز زبانش

6 بسیار بکوشم که بپوشم غم خود، لیک آتش چو بگیرد نتوان داشت نهالش

7 از ناله ام ار خلق نخسپد، عجبی نیست از بخت خودم در عجب و خواب نگرانش

8 خسرو، نگرانیش همه بر دل خود گیر کوری دلی را که نباشد نگرانش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر او می رود و عاشق مسکین گرانش

شاعر شعر او می رود و عاشق مسکین گرانش چه کسی است ؟

شاعر شعر او می رود و عاشق مسکین گرانش امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر او می رود و عاشق مسکین گرانش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر او می رود و عاشق مسکین گرانش چیست ؟

قالب شعر او می رود و عاشق مسکین گرانش غزل است

مضمون اصلی شعر او می رود و عاشق مسکین گرانش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.