1 شمس دین بر یوسفان و نازنینان نازنین بر سر جمله شهان و سرفرازان نازنین
2 بر سران و سروران صد سر زیاده جاه او در میان واصلان لطف رحمان نازنین
3 او به اوصاف الهی گشته موصوف کمال بر سریر و بر سران تخت سلطان نازنین
4 بزم را از وی جمال و رزم را از وی جلال هم به بزم و هم به رزم لطف کیهان نازنین
5 پیش او بنهاد مفتاح خزاینهای خاص کرده از عشق و محبتهاش یزدان نازنین
6 در میان صد هزاران ماه او تابان چو خور وصف او اندر میان وصف شاهان نازنین
7 آنک خاک پاش شد او بر سران شد سرفراز مست او اندر میان جمله مستان نازنین
8 اندر آن موجی که خاصان بر حذر باشند از آن اندر آن موج خطر او خفته استان نازنین