کرشمه کردن تو وقت از امیرخسرو دهلوی غزل 1887

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی

1 کرشمه کردن تو وقت نار و بدخویی سزد که نو کند اکنون لباس دلجویی

2 چه آبروست که حسن از رخ تو می بارد به وقت صبح که روی چو ماه می شویی

3 جز از تو روی کسی را نکو نمی بینم که دیگری نبود خود بدین نکورویی

4 به عشوه عیش مرا تلخ می کنی هر روز مکن که خود شودت همچنین به بدخویی

5 فتاده ام به درت خان و مان رها کرده رها کن، از من بی خان و مان چه می جویی؟

6 اگر به پیش تو ازبنده گر بدی گوید بدو بگو که تو، باری نکو نمی گویی

7 بیا تو در بر خسرو، ببر غم از دل او به شادی دل آن کس که در بر اویی

عکس نوشته
کامنت
comment