- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شهسوارا، ز من سوخته خرمن مگذر تا سرم خاک نسازی ز سر من مگذر
2 خون کس دامن پاک تو نگیرد هرگز از سر کشته خود برزده دامن مگذر
3 در دل تیره اگر میگذری دوری نیست نور چشم منی از دیده روشن مگذر
4 سر من گفت عدو لایق فتراک تو نیست از سر دوست ببدگویی دشمن مگذر
5 آتشی می فکند روی تو در خرمن گل ای گل تازه عرق کرده به گلشن مگذر
6 تاب دود دلت از سینه اهلی نبود تو گل گلشن جانی سوی گلخن مگذر