شاهباز عشق سیری کرد بر از اهلی شیرازی غزل 134

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شاهباز عشق سیری کرد بر بالا و پست

1 شاهباز عشق سیری کرد بر بالا و پست هر دو عالم گشت و آخر بر سر مجنون نشست

2 هرکه مهر سبز خطان در دل او شد عزیز تا نرست از خاک گورش سبزه از خواری نرست

3 حق پرستی در سر و افسردگی در دل چه سود جان فدای گرمی پروانه آتش پرست

4 رندی از شاه و گدا در کوی خوبان عیب نیست خوش بود افتادگی و نیستی از هر که هست

5 چاک جیب جان چو خواهد بود از دست اجل من بدست خویش کردم تا کشد بیگانه دست

6 در سر بازار هستی تا نظر می افکنم به ز سیمین ساعدان نقدی نمی آید بدست

7 صد درم بر دل گشود آنکس که گفتا لب ببند تا خدا نگشود صد در بر کسی یک در نبست

8 خاک اهلی شد گل از می گر گلی بر وی دمید هر که آن گل بو کند تا حشر خواهد بود مست

عکس نوشته
کامنت
comment