1 شاه ابوالقاسم بن ناصر دین آن نبردی ملک نبرده سوار
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 صبح است و صبا مشکفشان میگذرد دریاب که از کوی فلان میگذرد
2 برخیز چه خسبی که جهان میگذرد بویی بستان که کاروان میگذرد
1 نبود با او هرگز مرا، مراد دو چیز یکی ز عمر نشاط و یکی ز شادی نیز
1 فغان ز دست ستمهای گنبد دوار فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
2 چه اعتبار بر این اختران نامعلوم چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **