عهد شباب بگذشت، وقت شتاب از واعظ قزوینی غزل 367

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

عهد شباب بگذشت، وقت شتاب گردید

1 عهد شباب بگذشت، وقت شتاب گردید نور نظر ز عینک، پا در رکاب گردید

2 دیگر چه گل توان چید از خویش وقت پیری؟ آب جوانی افتاد، گلشن خراب گردید!

3 چشمش اگر بروی بی آب و رویم افتد خواهد ز شرم عکسم، آیینه آب گردید

4 از شور این دل تنگ، ای مدعی حذر کن از جوشش تنوری عالم خراب گردید

5 از ناله حزینم تنها نسوخت واعظ از آه آتشینم، آتش کباب گردید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر