- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سرو در باغ اگر همچو تو موزون خیزد ای بسا ناله که از بلبل مفتون خیزد
2 نیک بختی که تواند به تو دیدن هر روز شادمان خسپد و بر طالع میمون خیزد
3 ساکنان سر کوی تو نباشند به هوش کان زمینی ست که از وی همه مجنون خیزد
4 نیک خواهان به سر پند و من بدخو را هر دم اندیشه و سودای دگرگون خیزد
5 صبرم از روی نگارین تو فرماید خلق وه که این کار ز دست چو منی چون خیزد؟
6 سوز عشقم چو ز دل خواست، بگفتم به طبیب گفت این علت از آنهاست که از خون خیزد
7 اشک خسرو همه خون است و حذر زین دریا کاین نه موجی ست که از دجله و جیحون خیزد