بندهٔ سید سرمستانیم از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1201

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

بندهٔ سید سرمستانیم

1 بندهٔ سید سرمستانیم همه عالم به جوی نستانیم

2 نقطه ای در الفی می یابیم در کتبخانه کتب می خوانیم

3 باطنا گنج فراوان داریم ظاهراً گرچه بسی ویرانیم

4 دُرد دردش به دوا می جوئیم دردمندانه پی درمانیم

5 از در شاه گدائی کردیم لاجرم در دو جهان سلطانیم

6 آنکه گویند و همانش خوانند گر تو آن می طلبی ما آنیم

7 نعمت الله به همه بنمودیم سر پیدا و نهان می دانیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر