سرشک شادی وصل از چه جانگداز از اهلی شیرازی غزل 810

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

سرشک شادی وصل از چه جانگداز آمد

1 سرشک شادی وصل از چه جانگداز آمد خوشم که دیگرم آبی بجوی بازآمد

2 چو شمع باتو بدعوی زبان کشد ترسم که سر بباد دهد چون زبان دراز آمد

3 اگر چه عشق نخست از مجاز میخیزد حقیقت همه عالم درین مجاز آمد

4 سر نیاز بپایت چو سایه سرو نهاد چو ناز باتو نگنجید در نیاز آمد

5 بباغ خوبی اگر صد هزار شاخ گل است قد چو سرو تو بر جمله سرفراز آمد

6 اگر رقیب بگرید زآه من چه عجب که سنگ خاره ازین شعله در گداز آمد

7 بسوخت اهلی و یار از درش برون نامد کنونکه نیز در آمد بخشم و ناز آمد

عکس نوشته
کامنت
comment