سپهر هفتمین کانجا از امیرخسرو دهلوی غزل 444

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

سپهر هفتمین کانجا بسی برج روان گردد

1 سپهر هفتمین کانجا بسی برج روان گردد به هر برجی خیالی ده که خورشید روان گردد

2 چه شکل است آن ز بهر کشتن خلقی بنامیزد گه از دزدیده بنماید گه از شوخی نهان گردد

3 ز حسن خود چه در سر می کنی باد، ای درخت گل نهان نیم خیزش باش تا سرو روان گردد

4 که گرد آرد ز شادی جان گمره را دران ساعت که جان گرد خیال او، خیالش گرد جان گردد

5 نیاید کوه جور از وی گران، لیک این گران جوری که در پیشش نیارد دم زدن کش دل گران گردد

6 مگر ز دیدنم مگری که رسوا می کنی ما را چه بندم حیله چون بی خواست چشم من روان گردد

7 رخی سویم نه و در ما نگاه حیرتی افگن ازان پیشم که زیر خاک مهره رایگان گردد

8 کجا گردد به کام من فلک کان مه رسد زین سو وگر گردد هم از فرمان شاه کامران گردد

9 وصال، اهل هوس جویند، خسرو را بس این دولت که او در کوی او بدنام و خلقی بدگمان گردد

عکس نوشته
کامنت
comment