نور او در دیدهٔ از شاه نعمت‌الله ولی غزل 1248

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

نور او در دیدهٔ بینا ببین

1 نور او در دیدهٔ بینا ببین آن یکی در هر یکی پیدا ببین

2 آبی از جام حبابی نوش کن عین ما را هم به عین ما ببین

3 ای که می گوئی که آنجا بینمش دیده را بگشا بیا اینجا ببین

4 بر لب دریاچه می گردی مدام غرقهٔ دریا شو و دریا ببین

5 آینه گر صد ببینی ور هزار در همه یکتای بی همتا ببین

6 در سرم سودای زلف او فتاد حال این سودائی شیدا ببین

7 نعمت الله را اگر خواهی بیا در خرابات مغان ما را ببین

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر