- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سزد گر نیکویی در من ببینی که خودکام و جوان و نازنینی
2 به گاه خنده چون دندان نمایی مرا اندر میان چشم شینی
3 مسلمان دیدمت، زان دل سپردم ندانستم که تو کافر چنینی
4 مه و خورشید را بسیار دیدم بهی از هر که می گویم، نه اینی
5 به عیش خوش ترش خوشنودم از تو که گاهی سرکه گاهی انگبینی
6 ز جان آیم به استقبال تیرت که بر من راست کرده در کمینی
7 بیا گر در همی چینی ز چشمم به شرط آنکه مهره برنچینی