- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بردار صراحیی ز خمار بربند به روی خرقه زنار
2 با دردکشان دردپیشه بنشین و دمی مباش هشیار
3 یا پیش هوا به سجده درشو یا بند هوا ز پای بردار
4 تا چند نهان کنی به تلبیس این دین مزورت ز اغیار
5 تا کی ز مذبذبین بوی تو یک لحظه نخفته و نه بیدار
6 گر زن صفتی به کوی سر نه ور مرد رهی درآی در کار
7 سر در نه و هرچه بایدت کن گه کعبه مجوی و گاه خمار
8 چون سیر شدی ز هرزه کاری آنگاه به دین درآی یکبار
9 گه آیی و گاه بازگردی این نیست نشان مرد دیندار
10 چیزی که صلاح تو در آن است بنیوش که با تو گفت عطار